آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

ماجراهای آنیتا

بدون عنوان

مدتی که مامان تنبلی کرده و مطلب جدید ننوشته من خیلی کارها بلد شدم: اولیش اینکه خیلی خیلی شیطونتر شدم هنوز بیشتر اول کلمه ها رو میگم مثلا مس (مسواک)  قاش(قاشق) خو(خونه) حف(حاجی فیروز) بعضی کلمه ها رو هم کامل میگم مثل خاله - خرس- پلگ(پلنگ)-شیر-موش بیشتر وقتها روی بلندی هستم مثلا روی میز ناهارخوری به خاطر همین هم آمار خسارتهام بیشتر شده مثلا صندلی شکستم شمعدون شکستم و .... تازگی هم که برام یک صندلی کوچولو خریدن که خیلی دوستش دارم و بیشتر به عنوان  زیر پایی استفاده میکنم و اینجوری میتونم هرچی که مامان از دست من گذاشته بالا رو بردارم راستی یکی از کلماتی که خیلی میگم بالا هست و وسایل توی کابینت ها رو میارم بیرون و میگم...
8 فروردين 1394

سال نو مبارک

آخ جون دوباره عید شده امسال دومین عید منه البته با حساب اون سالی که تو شکم مامانم بودم میشه 3 سال من عید رو خیلی دوست دارم چون اول اینکه مامان و بابا خونه هستند بعدشم اینکه جاهای مختلف میرم  و نی نی خای جدید می بینم امسال چون سال تحویل 2 نصف شب بود من خواب بودم و صببح که بیدار شده بودم عید شده بود و مثل همیشه لباس خوشگلامون رو پوشیدیم و رفتیم عید دیدنی اول خونه مامان بزرگها خیلی خوب بود و کلی بازی کردم و عیدی گرفتم بعدا میام و عکس همه عیدی ها رو میذارم ...
8 فروردين 1394
1